سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

تعداد کل یاداشته ها : 18
103/1/10
3:28 ص

ترامپ رییس جمهور آمریکا پیرو کدام یک از شاخه های مذهب مسیحی است؟ اگر اشتباه نکنم او پیرو کلیسای انجیلی است که اصطلاحا اوانجلیست نامیده میشوند. و باز اگر اشتباه نکنم اوانجلیست ها-یا شایدم پرسبیترها!- زیر شاخه ی از پروتستان ها هستند که خود شعبه ای از شعبات سه گانه مسیحیت است. و میدانیم پروتستان ها یا معترضین گروهی از مسیحیان بودند که از دخالت بیش از حد کلیسای اسقفی کاتولیک در زندگی مردم و سیاست ناراضی بودند و در قرن پانزدهم میلادی در کشورهای اروپایی از جمله آلمان سر به شورش برداشتند. نام رهبر این جماعت را هم که همه میدانند مارتین لوتر است.

پس ترامپ را ذاتا میتوان فردی پیرو باورهای پروتستانی دانست. احتمالا پروتستان ها به دنبال رابطه صمیمانه و بی واسطه انسان و خالق هستند و به دخالت روحانیون همانطور که گفته شد باور ندارند. اما این مسئله را چطور میتوان به خروج ترامپ از برجام ربط داد. چندان بی ارتباط نیست. اینگونه مسیحیان نه تنها از دخالت بیجای کلیسا در ایمان قلبی خالق و معبود ناراضی هسند بلکه با بقیه ساختارها و سازمان های ساخته بشر هم سر ناسازگاری دارند. آنها به ایمان قلبی و اعتقادات شخصی انسان بهای بیشتری میدهند تا ساز و کارهای جمعی...

با این حساب ترامپ هم زیاد دنبال رضایت ساختارهای احتماعی سیاسی خود آمریکا و قراردادهای بین المللی نیست که از دل ین ساختارها بیرون آمده اند. و آنچه را که قلبا فکر میکند درست باشد انجام میدهد حتی اگر سازمان های بین المللی آن را درست ندانند...

 

این مطلب دقت علمی ندارد و مرجع فکری من برای نوشتن این خطوط کج و معوج ویکی پدیا و کتاب مجوس شمال آیزایا برلین است


  

امروز داشتم فکر میکردم عقیده و ایدئولوژی آدم ها چیست؟ خوب، میدانم بسیاری از افرادی که میشناسم بن مایه فکریشان مذهبی است. در حوادث روزگار و در همین زندگی روزمره به مذهب پناه میبرند. معیار خوبی و بدی نزد آن ها دستورات دینی و مذهبی است- در کشور ما اسلام. ولی بقیه چی؟ آن پزشک فوق تخصص که میدانم به این چیزها عقیده ای ندارد، در برابر سختی های زندگی به کجا پناه میبرد؟ و خیلی های دیگر که میشناسیم. گفتم اینها معیار اخلاقی ندارند و صرفا متکی به هوش خود هستند. هر جا عقل و هوش به آنها حکم کند همان کار را میکنند. و شاید باور غالبشان منافع شخصی و سود پرستی باشد. و گاهی هم ته رنگی از نوع دوستی برای رفع تکلیف و خاموش کردن شعله های وجدان.

گفتم خوب در سختی های زندگی، آنجایی که واقعا گیر میافتیم، چه کسی به سوالات ما جواب میدهد؟ مثلا در پاسخ به هراس ما از مرگ.

تکلیف فرد مذهبی روشن است. خدا و پیغمبر بهش میگویند نترس. مرگ پایان زندگی نیست و بلافاصله بعد از مرگ به جهان دیگری منتقل میشوی که اگر اینجا خوش رفتار باشی اتفاقا آن دنیا اوضاع بهتر خواهد بود برایت. فرد سود پرست هم که لابد جوابی ندارد و میگوید دو روزه دنیا را غنیمت است و بهشت و جهنمی اگر باشد همین دنیاست...

اما خودم این میانه چه جوابی به سوالاتم میدهم؟ من نمیتوانم مسائل را در ابهام بگذارم. و نمیتوانم باری به هر جهت زندگی کنم. مرام من این نیست. بهشت و جهنم را در این دنیا با هم نمیپسندم. اینطور باشد که دایما حنگ داریم برای گرفتن سهمیه بهشت و جهنم این دنیایی. بهشت و جهنم آن دنیا و وعده های نهر روان از شیر زیر درخت زیتون را هم در کنار چند حوری که چه عرض کنم...

گفتم تکلیف تو معلوم نیست. گفتم با خودم مرامی که انتخاب کرده ای در پاسخ به سوالات سخت میماند. بعد دیدم انتظار زیادی نباید داشت. اگر فکر و عقیده ای باشد که به چهل پنجاه درصد سوالات ما جواب بدهد کافیست. انتظار اینکه عقیده ای باشد که به همه سوالات ما جواب بدهد انتظار بیجایی است. مگر اینکه بخواهیم دروغ بشنویم.